گزارش سالانه، آنچنانکه از نام آن برمیآید و مرسوم و متداول است، سندی است برای شرح فعالیت و بیان وضعیت یک سازمان در گذر سالی که پشت سر نهاده است. بنای این گزارش بر مرتبه و مقدار اعداد استوار است و میزان و معیاری برای سنجش دانسته میشود. بااینهمه، گزارش سالانه از عملکرد یک سازمان آنگاه مجال تجلی مییابد که پایهای و مایهای از درون فرهنگ و حیات آن داشته باشد و بر بستری از معنا جاری گردد که از تنگنای زبان آمار و ارقام فراتر بوده و درک و دریافت آن نیازمند کیمیای مصاحبت با کلمات است.
در گروه توسعه مالی مهرآیندگان، ما بر آن شدیم تا این گزارش مضاف بر آنکه سنجهای از عملکردمان باشد، روایتی از مسیری باشد که تا به امروز پیمودهایم. در این مسیر گاه تلخی گزندهای بر جانمان نشست و گاه حلاوتی وصفناپذیر در کام خود یافتیم؛ اما شعله پنهانی که همواره در وجودمان افروخته ماند، شوق آن بود که حرکتمان، خود نشانی باشد از مقصدی که در برابر چشممان مصور است. در مهرآیندگان، ما هنوز و همچنان بر این باور راسخیم که بهرغم همه افتادنها و برخاستنها، بهتر ساختن دنیا در توان ماست و این روایت همان نیرویی است که ما را گرد هم آورده، به پیش رانده، و بههنگام سختی قوتمان بخشیده است.
چنانکه آمد فلسفه وجودی یک سازمان در بستر کلمات جاری میشود و روایت مهرآیندگان نیز با واژهای آشنا آغاز میگردد که بهعنوان نماد شرکت نیز شناخته میشود. این واژه در ذهن و زبان فارسیزبانان، دو معنا را تداعی میکند؛ مَهان که به سیمای تابان و فروزان زیبایی اشاره دارد و مِهان که نشان از احتشام و شکوه بزرگی دارد. ما خود را در برابر این دو معنا و یا به تعبیر روشنتر، این دو طریق، یافتیم و «مِهان» و «مَهان» را نهتنها نام و نمادمان، که قطبنمای اندیشه و فرهنگمان قرار دادیم. بنیان نهادن معیارهای نوین، نخستین گام ما برای نیل به مقصود نیک منظری و صورت بخشیدن به باوری بود که در فلسفه و فرهنگ سازمان ریشه داشت؛ در این راستا فرآیند افشای اطلاعات را تسریع کرده و در تهیه و ارائه صورتهای مالی، نهایت اهتمام را در پایبندی کامل به ضوابط و اصول حرفهای به کار گرفتیم؛ گزارش هیئتمدیره را در قالبی مجمع را تنها یک روز پس از برگزاری آن، به سهامدارانمان پرداخت نمودیم که خود در تاریخ بازار سرمایه اقدامی بیسابقه بود.
این صورت نیکو، تجلی روشن آن باور در ما بود که جلوه بیرونی امور باید در مرتبه و شأن ژرفای درونی آن باشد. در گام بعد در پی پاسخ به این پرسش برآمدیم که چگونه در مسیر بزرگی و فرزانگی قدم برداریم تا بتوانیم مِهان را در بازار سرمایه ایران روایت کنیم. فایده اصلی این پرسش در درجه نخست، تصویر روشنی بود که از شیوه حکمرانی ارائه میداد. ما دریافتیم که میبایست حکمرانی خوب را به رویهای فراگیر در تمامی سطوح سازمانی بدل کنیم که از راهبرد تا اجرا، از ساختار تا فرهنگ و از افراد تا جمعیت را در بر داشته باشد. ازاینرو، ما «خوب کار کردن» را بهعنوان سنگبنای حکمرانی و فرهنگ سازمانی خود برگزیدیم. همانگونه که اشاره شد، حکمرانی خوب در رابطه انسان با سازمان معنا مییابد و در مهرآیندگان نیز سرمایه انسانی امانت تعالی بخشی به فرهنگ آن را بر عهده دارد. ازاینرو برکشاندن و پروراندن شخصیتهای این روایت، گام دیگر ما بود و تلاش کردیم تا نسبت میان افراد و سازمان را از سطحی قراردادی و تکلیفی، به گفتوگویی زنده، درونی و پویا بدل سازیم که مبتنیبر رشد متقابل است. چنانکه میدانیم، رشد و برکشیدن آدمی نیازمند تقلاست و اول شرط آن تمایل و اشتیاق است. این میل و شوق درونی به تعبیر مولانای بلخی، سودای سربالا نام دارد و ما نیز چون او بر این باوریم که شخصیتها و یا بهبیان درستتر، قهرمانان روایتمان میبایست رو به سوی افقهای بلند سعادت و کمال داشته باشند.
در ادامه این روایت به یافتن ترجمان بیرونی این اشتیاق درونی پرداختیم تا بتوانیم آن را در تاروپود ساختار اجرایی و عملکردی سازمان گره بزنیم. پاسخ را در کیفیتی یافتیم که به دفعات آن را دیده و تجربه کرده بودیم؛ اما نامی برای آن نمیشناختیم. در ادبیات معماری از آن با عنوان کیفیت بینام یاد میکنند که نخستینبار در آثار کریستوفر الکساندر، معمار و نظریهپرداز برجسته، مطرح شده است. این مفهوم به آن خصیصه وصفناشدنی در ساختمان یک بنا اشاره دارد که سبب میشود از یک سازه معمول فراتر رفته و به بنایی ماندگار در حافظه تاریخ بدل شود. همان کیفیت بینامی که فراتر از سیاست زندگانی رفته و زمانناپذیر شده است. ما در مهرآیندگان، این کیفیت را نه بهعنوان مفهومی انتزاعی، بلکه بهمثابه معیاری برای سنجش کار خوب و درست قرار دادیم. دانستیم که هرکجا کار و کوششی با تعهد درونی همراه شود و وجدان حرفهای از نتیجهاش خوشنود باشد، آن کیفیت بینام در تجربه زیسته سازمان متجلی میشود. شواهد بسیاری بر لمس این معنا در مهرآیندگان دلالت دارد؛ چنانکه در مجموعه، شرکت سرمایهگذاری توسعه آرمان مهان از یک کد ثبتی به نهادی مالی و اثرگذار بدل شد و شرکت واسپاری صنعت نفت آیندگان، اکنون نه در حاشیه صنعت، که مصداقی برای رشد و بازآفرینی است. گروه تحلیلگران ما که ابتدای مسیر در رتبه بیست و دوم تحلیلگران بازار قرار داشتند، طی دو سال گذشته به جایگاه ده گروه برتر بازار سرمایه ارتقا یافتند و در بخش مالی سازمان نیز، انضباط و شفافیت در صورتهای مالی شرکت، سبب شد تا بدون بند حسابرس و بازرس ارائه شوند و گزارش مقبول حسابرس همواره مهر تاییدی بر سلامت و صداقت آنها باشد.
در امتداد این مسیر، از خوب کار کردن بهسوی «محکم کار کردن» گام برداشتیم. همان مفهومی که در متون اسلامی از آن به اتقان کاری یاد میشود و معنای آن محکم و مطمئن انجام دادن امور است. این اندیشه در تمامی افعال ما در سازمان، جریان داشت و همواره آن را ناظر بر نتیجه امور دانسته و دریافتیم که دستیابی به این مهم میسر نگردد مگر به جدیت و سختگیری سازنده. آنچنانکه در جستارهای مدیریتی و شناختی نیز، برای پرورش فرهنگ سختکوشی، باید مرز درست فشار و فرسودگی و حدود توانایی فرد را شناخت و درست تا آنجا که توان تحمل هست، سختگیری و فشار را سازنده میدانند. برآیند سخن آنکه، در مهرآیندگان ما تأکید تام داشتیم که در دم و دام آسودگی نیفتیم. پس کلمات این معنی را کنار هم نهاده و به گزارههای این روایت رسیدیم که هریک لب لباب مقصد و مقصودمان هستند. در مجمع عمومی سالانه ۱۴۰۱، از یک انتخاب سخن گفتیم که نهتنها نخستین گزاره روایتمان، که در تندباد مصائب و مشکلات، دلیل دوام و انگیزه حرکتمان بود. گفتیم که انتخاب کردیم تا مهرآیندگان، گروه تراز بازار سرمایه باشد. پای در راه نهادیم و نکتهها آموختیم تا از عهده آن برآمدیم که روح و رویه تلاش و استمرار را در خشت خشت سازمان بنا نهاده و خود معیاری برای هر طبع کمالجو باشیم که در جستن اساس مشی رشد و تعالی است.
محصول این عزم و اراده، تبلور گوهری گرانمایه بود که امروز نماد ارزشی بنیادین در مجموعه است. ما باور داشتیم که میبایست مرهم تکانهها و تلاطمهای اقتصادی را در ساحت زاینده و بالنده سرمایهگذاری جستوجو کنیم؛ چراکه سرمایهگذاری، فعل توانگری است و جان تازهای بر پیکرهی تولید و پویایی در کشور میدمد. و البته، ازآنرو که سرمایهگذاری فعل شریف و حقگزاری است و عرصهای بسیار فراتر از منابع مالی را در بر میگیرد. ما در انسانها سرمایهگذاری کردیم تا نهال تواناییهایشان بارور گشته و به درخت گشن بیخ و بسیار شاخ توانمندی بدل شود که ثمره آن میوه شیرین شایستگی است. چنانکه به تطویل آمد، گزاره «سرمایهگذاری، ارزشمند است.» گوهر شایگان روایت مهرآیندگان است و در مرکز منظومه فکری و فلسفه وجودی آن قرار دارد؛ پس نماد آن را الماس سرخ قرار دادیم. الماسی که بهسبب خلوص بیمانند و فروغ دلافروز، آن را نادره اعجاز طبیعت میدانند. در کشاکش قرون و اعصار تنها ۳۰ قطعه از این الماس رخشان یافت شده است که در این میان الماس سرخ موسایف، نماد غایی این کیفیت بینام است و شفافیت و خلوص بیرقیب آن، ممتازترین مثال ارزشآفرینی در طبیعت است. جریانی مستمر که در آن کربن، عنصری مشترک در تمامی انواع حیات، سخته و پخته میشود و به الماسی درخشان، سرخ و ناپالوده بدل میگردد.
در مهرآیندگان نیز اکسیر دانش و بینش را به کار بسته و توانستیم بر مدار این منظومه فکری، اتفاقاتی را رقم بزنیم که نشان از استقرار حکمرانی خوب در ژرفای ساختار و فرهنگ ما داشت. ما به جمع معدود شرکتهایی پیوستیم که دارای رتبه اعتباری AA هستند؛ طی دو سال متوالی، از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بهعنوان واحد و کارگروه نمونه استان تهران شناخته شدیم؛ مسیر تعالی سازمانی را آغاز کرده و بهعنوان اولین نهاد مالی، موفق به دریافت تقدیرنامه دوستاره تعالی شدیم؛ و در ارزیابی ملی حاکمیت شرکتی، امتیاز کامل ۱۰۰ از ۱۰۰ و رتبه نخست در میان ناشرین بورسی کشور را از آنِ خود کرده و تندیس شفافیت را کسب نمودیم.
گام بعدی در ادامه این تأملات و دستاوردها، فرازی فکری و فرهنگی بود؛ زمانی که دریافتیم کنشهای فردی، تنها در ساختاری همافزا معنا مییابند و بلوغ سازمانی را رقم میزنند. ساختاری که در آن، ارتباط میان انسانها، مشارکتی اندیشهمند، خلاق و تعالیمحور است. طریق تعمیق این فهم جمعی را باید در میراث مکتوب فرهنگ فارسی میجستیم، که این کمان به بازوی آن هماورد است. در ادبیات ایران باستان رسیدن به نیکروزی، نیازمند داشتن فرّه است که مترادف با خویشکاری به معنای انجام وظیفه و رسالت است. خویشکاری هر فرد ظرفیتی از فروغ ایزدی یا همان فرّ ایزدی است که به هر آفریدهای به اندازه تاب و توان انجام رسالت او، اعطا میگردد و بدین ترتیب، آن فرد فرّهمند میگردد. در مهرآیندگان، ما خویشکاری سازمان را در خلق ارزش پایدار و آفرینندگی را همان «آنی» میدانیم که هر مجموعهای را آنچنانتر مینماید. اما همانطور که میدانیم آفرینندگی، محصول یک تجربه جمعی و مواجهه دیدگاهها با یکدیگر است. در این مواجهه و در میدان تضارب آرا، روحیه انعطافپذیری و پایداری در تمامی ارکان سازمان فرصتی برای تجلی و ظهور مییابد و زمینهساز تبدیل فرّه شخصی به فرّه سازمانی میگردد؛ به بیانی دیگر شور و شعور فردی، به سرمایهای جمعی بدل میشود. ما نیز توانستیم بر بستر این بینش و باور، اولینهای ارزشمندی را تجربه کنیم؛ که مثال آن را میتوان در شیوه برگزاری مجامع پیشین، نحوه گزارشگری و ارائه محتوا و همچنین اهتمام به تدوین و ارائه گزارش پایداری، مشاهده نمود.
تمامی این تجربههای ماندگار در صفحات روایت مهرآیندگان، بیش از هر چیز ریشه در خاک بارور فرهنگ سازمانی آن دارد. فرهنگی که مهمترین جنبه آن ناظر به شیوه صحیح تفکر یعنی تفکر عمیق، دقیق، و پیچیده است. این مهم در یکی از موفقترین شرکتهای سرمایهگذاری جهان یعنی برکشایر هاتاوی نیز، بهعنوان مهمترین اصل فرهنگ آن نام برده میشود. فرهنگی که هر ساله هزاران سهامدار و علاقهمند را از سراسر جهان گرد هم میآورد تا سخنان مدیر مدبر این شرکت را شنیده و راهورسم سرمایهگذاری خردمندانه را از او بیاموزند. در لابهلای سطوری که آمد میتوان دریافت که رشتهای ناپیدا تمامی مهرههای این روایت را به یکدیگر متصل میسازد. این رشته همان طلب است که خود مراد و منظور ما در مجموعه است. اما طالب و مایل بودن تنها به معنای خواستن و از جنس انفعال نیست؛ بلکه به معنای تمنای تعالی و فعلی از جنس تعهد و همت عالی است. پس طالب نستوه باید بودن و شاید این همان خویشکاری آدمی باشد که در استمرار و استقامت، حدت و هیجان، و کوشندگی و جنگندگی او نهفته است و نیز شاید گوهر مقصود همان شجاعت رنج کشیدن و استسقای توفیق همان کیمیایی است که کفهی زندگی را سنگین میکند.
این طلب نور و نار ماست و سخت ایمان داریم که آدمی اگر عشق و طلبی در دل داشته باشد، از راه نمیماند. میدانیم که یأس و تشویش ناگزیر هستند اما پیوسته روان باید بود و بردبار. باور داریم که انسان را از آرزوهایش و جد و جهدی که برای نیل بدان مقصود دارد میتوان شناخت و سازمان را از افقی که پیش روی خویش ترسیم نموده است. بااینهمه نیک بر ما روشن است که تا سرمنزل مقصود، فصلهای نانوشته بسیاری پیش روی ما و امانت خدمترسانی بر عهده ماست. سعی آن داریم که این امانت را با تکیه بر فضل پروردگار و به پشتوانه خرد جمعی و همت پیوسته، در مسیر تعالی و بالندگی پیش برده و هر روز بر ظرفیتها و شایستگیهای آن بیفزاییم. گزارش سالانه مهرآیندگان اکنون فصلی از یک روایت است. روایتی که از تأمل آغاز شد؛ با تعهد ادامه یافت و در تراز فهمی مشترک و عزمی راسخ، قامت افراشت. روایتی که بایسته و شایسته نام و نشانی سبز و ماندگار است. نامی بلند و نشانی پایدار به کردار سرو سهی که درخت ایران است. درختی که همه برگ او پند و بارش خرد است. درختی ایستاده و همیشه سبز که نشانه سرسبزی جاودانی این آب و خاک شناخته میگردد. ما نام این روایت را مِهان و نشانش را سرو برگزیدیم؛ چراکه باور داریم یکایک ما را عهدی باید و عهدهای تا مهرآیندگان امروز، پیوسته در مسیر مِهی و راه راستی گام بردارد. امید که سرو سبز مهان، به تعبیر حکیم فرزانه توس، سرو سایهفکن باشد بر آینده روشن ایران عزیزمان.
هیئت مدیره شرکت گروه توسعه مالی مهرآیندگان